نظریه پردازان اظهار میدارند که اشخاص برخوردار از کارکرد سالم برای تمامی انسانها ارزش قائل میشوند بدون آنکه سن، نژاد، جنسیت، ثروت، مقام یا عقاید آنها را در نظر گرفته باشند. بسیاری از روانشناسان در واکنش به مشکلاتی چون نسل کشی، پیشداوری و تبعیض دوست داشتهاند با بررسی کسانی که آشکارا فاقد ارزشهای مردم سالار هستند و خارجیها یا افراد بیچیز و بیمقام را از خود میرانند به این حوزه وارد شوند. به همین خاطر پژوهشهایی در این زمینه انجام شده، روشن ساخته افراد قدرت طلب به سادگی در برابر اشخاص صاحب قدرت یا عالی رتبهتر از خویش تسلیم میشوند، اما نسبت به کسانی که قدرت و مقام کمتری دارند، خصمانه رفتار میکنند. در بررسی اثرات قدرت طلبی در سطح فردی و جمعی بر جامعه و شیوه های درست قدرت طلبی گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین حسن معلمی، استاد حوزه و دانشگاه انجام دادیم که اکنون از نظر شما می گذرد.
*قدرت طلبی در سطح فردی، حزبی و گروهی چه اثراتی بر جامعه دارد؟
اگر با توجه به اهدافی که از قدرت داریم، قدرت طلبی را در نظر بگیریم، می تواند خوب یا بد باشد. قدرت فی نفسه امر خوبی است، فرض کنید انسان به لحاظ جسمی یا روحی قوی باشد یا جامعه، جامعه قوی باشد و یا حکومت قوی باشد عیبی ندارد، اما اینکه حکومت یا فرد بخواهد قدرت را در چه جهتی مصرف کند خیلی مهم است.
آنچه که باعث شده با چشم منفی به قدرت طلبی نگاه کنند، به این خاطر است که معمولا و غالبا و به لحاظ تجربه تاریخی قدرت طلبی چه در فرد، چه در حزب و چه در گروه به سمت فساد، دیکتاتوری و ظلم رفته است و الا انبیای الهی هم دنبال تشکیل حکومت و اقتدار حکومت دینی بودند. در نظام ما امام خمینی(ره) به دنبال تشکیل حکومت و قدرت سیاسی بود. اگر قدرت برای این گونه چیزها باشد طلب قدرت و رفتن به سوی قدرت خیلی هم خوب است و به نفع مردم است، ولی متأسفانه چون معمولا قدرت در طول تاریخ طلب شده برای رسیدن به اهداف شر فرد، گروه یا حزب مورد استفاده قرار گرفته است، لذا اصولا قدرت طلبی معنای منفوری پیدا کرده است.
اگر می خواهیم معنای خوبی از آن داشته باشیم باید قیودی را به آن بیفزائیم. اگر قیدی به آن نزنیم، معمولا نگاه منفی ای به آن وجود دارد و این امر طبیعی هم هست. چون در تجربه تاریخی، قدرت طلبی و طلب قدرت کردن از ناحیه افراد و گروه ها همیشه با دیکتاتوری و ظلم و جور همراه بوده است و الا اگر واقعا برای تشکیل حکومت اسلامی و دینی و با عدل و انصاف باشد و بعد هم واقعا همین امر اتفاق بیفتد خیلی خوب است و انبیاء(ع) و مصلحان تاریخ هم دنبال این بودند.
* براساس اصول دینی قدرت طلبی و ماندن در قدرت در چه شرایطی ارزشمند است؟
اگر کسی بگوید که من دنبال قدرت هستم تا به مردم خدمت کنم، ممکن است خواسته باشد خود را توجیه کند اما کلا به دنبال قدرت بودن و تلاش برای اینکه رئیس جمهور، نماینده مجلس و ... شدن، قدری مشکوک است. چون اگر کسی از بابت وظیفه وارد این عرصه شد دیگر نیازی نیست تا تلاش کند. فقط برایش لازم است که خود را عرضه کند اگر به او رأی دادند، چه بهتر، اگر هم ندادند از وظیفه او ساقط شده است اما اینکه ناراحت می شود و دیگری را تخریب می کند و برای خودش مجموعه ای درست می کند و قول و قرارهایی ایجاد می کند که به او رأی دهند، چنین کاری از اول باطل است.
اگر هدف ادای وظیفه بود چرا باید تلاش کرد تا حتما مورد انتخاب مردم شودیم، حداکثر وظیفه این است که وارد عرصه شویم و خود را به مردم معرفی کنیم؛ اگر به ما رأی دادند، چه بهتر، اگر ندادند وظیفه و مسئولیت دیگر از ما ساقط است. اگر کسی برای عدالت و اجرای احکام دین می خواهد تشکیل حکومت دهد، پذیرفتند و نپذیرفتند برایش نباید فرقی داشته باشد. حضرت امام(ره) در سال 42 قیام کرد، اما وقتی قیام ایشان در آن زمان جواب نداد به دنبال کار تدریس و ... رفتند ولی کار انقلابی خودشان را ادامه دادند، ولی تا زمانی که مردم نیامدند و نخواستند برای خود فضایی درست نکرد که حتما به او رأی دهند و .... . ایشان وظیفه شرعی پیش خداوند داشتند و کار خود را انجام دادند اگر در این راه شهید می شدند هم برای ایشان فرقی نمی کرد. فرزندش شهید شد، تغییری در راه او ایجاد نشد.
باید بینیم که فرد از قدرت می خواهد چه استفاده ای کند، اگر دنبال قدرت و حکومت و تشکیل حکومت است تا به مردم خدمت کند و دین خدا را پیاده کند این شخص باید خود را به مردم معرفی کند و حرف و نظر خود را بیان کند اگر مردم آمدند چه بهتر، اگر هم نیامدند تکلیف از او ساقط است، اما اگر آمد و مردم به او رأی ندادند و به کس دیگری رأی دادند و ... جار و جنجال ایجاد کرد پس مشخص است کار از اساس باطل است، دروغ می گوید که اصلا برای عدالت آمده است. در واقع می خواهد پایه دیگری را بچیند.
*به نظر شما شیوه درست انتقال قدرت در یک نظام اسلامی باید چگونه باشد؟
وقتی قانون اساسی داریم و شیوه انتقال قدرت را مشخص شده، شیوه قانونی باید اجرا شود، یعنی فرض کنید از میان رجال سیاسی کسی که حد نصاب اخلاقی، دینی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را دارند مردم به کسی که بیشتر می شناسند رأی دهند، یعنی روند قانونی طی شود. منتها در این روند قانونی باید به مردم اطلاعات درست داده شود. متأسفانه یکی از مشکلاتی که به طور جدی وجود دارد و در غرب هم خیلی جدی است این است که تبلیغات، افراد را انتخاب می کند نه تفکر آزاد. ما نباید در جامعه خودمان اجازه دهیم، تبلیغات و شلوغ بازیها و شانتاژ بازیها باعث شود که مردم به سمت کسی بروند. فضای آزاد و سالم و اخلاقی بدون تهمت و افترا و ... باید وجود داشته باشد تا در این فضای آزاد مردم بنشینند و مطالعه و مشورت کنند. به هر نتیجه ای که رسیدند شخصی را انتخاب می کنند و او فرد منتخب مردم می شود.
اکنون قانون ما می گوید این انتخاب باید از طریق مردم صورت گیرد و از این روش استفاده می شود، ولی مدلهای دیگری هم می تواند وجود داشته باشد. مثلا فرض کنید مجلس شورا یا مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی، یا حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و ... می توانند رئیس جمهور را انتخاب کنند یا تمام کسانی که به نحوی در حکومت دخیل هستند و تجارب حکومتی یا مدیریتی مستقیم یا غیر مستقیم دارند که مجموعه 400 ـ 500 نفری می شوند آدم لایقی را از بین چند کاندیدای دارای شرایط را انتخاب کنند. اما به هر حال منظورم این است که طبق قانون عمل شود و فضای سالم اخلاقی و بدون شانتاژ و کوبیدن و تهمت و افترا این اتفاق بیفتد.
*به نظر شما آسیبهای کسب و انتقال قدرت در کشور ما چیست؟
انتخاباتی که گذشت و مسائلی که پیش آمد، قطعا خیلی از آنها مورد رضای مقام معظم رهبری و بزرگان و اندیشمندان و صالحان نبود. جو تهمت، افترا و بعد به دنبال آن هم مسأله تقلب مطرح شد که همه این وقایع نشان می دهد که بخشی از کار لنگ است و آسیب وجود دارد که دروغی به این بزرگی را به عنوان تقلب مطرح کردند که در اثر جهل، لج بازی و ... بود و حتی متأسفانه از ناحیه دو طرف زمینه های ضد اخلاقی از قبل شروع شده بود. همه اینها باعث شد که بتوان گفت مجموعا در انتخابات اخیر خیلی مشکل داشتیم و انتخابات مطلوبی نبود و همین عوامل باعث شد که گزینه های دیگری را برای تبلیغات انتخاباتی و مناظره ها و حتی انتخاب رئیس جمهوری مطرح شد و اکنون به صورت جدی طرح انتخاب پارلمانی مطرح است.
نظر شما